(انتخابات مجلس هشتم 426)

يک اصلاح طلب در مجلس اصولگرا به چه کار مي آيد؟

احمد طالبی


تا دو هفته ديگر شاهد برگزاري دور دوم انتخابات مجلس شوراي اسلامي در حوزه يزد و صدوق خواهيم بود، جايي که کانديداي اصولگرايان و کانديداي اصلاح طلبان به دور بعد راه يافته اند.
تعيين اکثريت نمايندگان در دور اول تا حدي انتخابات دور دوم را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. از جمله سوالاتي که در دور دوم پيش روي اصلاح طلبان و هواخواهان ايشان قرار مي گيرد اين است که با فرض پيروزي در حوزه يزد، در مجلسي که اکثريت آن در اختيار اصولگرايان قرار گرفته چه کاري از پيش خواهند برد؟ و چگونه خواهند توانست آرمانهايشان را تحقق بخشند؟
اين نوشته کوششي است در جهت پاسخگويي به اين سوال.
اول: فرض پيروزي قاطع اصولگرايان از اساس زير سوال است. دور نخست انتخابات مجلس در حالي پايان يافت که از حدود 220 نفر راهيافته به مجلس تنها 100 نفر در ليست جبهه متحد اصولگرايان حضور داشتند و 120 نفر بقيه عموما اصلاح طلب يا مستقل هستند. بنابراين اصولگرايان علي رغم آنکه سهم بزرگي از مجلس هشتم را تصاحب کرده اند، نتوانستند اکثريت قاطعي شکل دهند. اکثريتي که بتوانند به اتکاي آن ديگران را ناديده گرفته و با اشاره اي وادار به قيام و قعودشان کنند.


دوم: همين اصولگراياني را که به مجلس راه يافته اند هم نمي توان در يک صف نشانيد. حداقل سه طيف بارز در ميان آنها قابل تميز و تشخيص است. سه طيفي که مي توان حاميان دولت به رهبري مرتضي آقاتهراني، اصولگرايان مخالف دولت به رهبري علي لاريجاني و اصولگرايان سنتي به رهبري غلامعلي حدادعادل را در ميان آنها تشخيص داد. طيفهايي که هنوز مجلس تشکيل نشده، جدال بر سر کسب رياست مجلس را آغاز کرده اند.

 همين چند دستگي مجال ديگري است براي اصلاح طلبان تا از طريق تعامل با گروههاي منطقي تر و معتدل تر اصولگرا مانع از حرکتهاي تند و افراطي شوند. حرکتهاي نسنجيده اي که در چند سال اخير بارها صورت پذيرفته و دود آن بيش از هر کس در چشم ملت رفته است.
تجربه اينگونه تعاملها را مي توان در شوراي شهر تهران ديد که اقليت چهار نفره اصلاح طلب مانع از اقدام حاميان دولت در عزل قاليباف و انتخاب فردي همسو با احمدي نژاد شدند يا در مجلس پنجم که در آنجا نيز اقليت اصلاح طلب از طريق تعامل مناسب با مستقلها باعث شدند که همه وزراي پيشنهادي خاتمي در سال 76 از اين مجلس اصولگرا راي اعتماد بگيرند.
سوم: حتي در همين مجلس هفتم که از حيث يکدستي در تاريخ مجالس شوراي اسلامي بي نظير بود هم شاهد بوديم که در بسياري اوقات طرح ها، لوايح و حتي عزل و نصب وزرا به صورت ميليمتري به انجام مي رسيد و يک راي تعيين کنندگي بالايي داشت. اينجاست که قدر يک برگ راي دانسته مي شود و گاه به سبب غفلتهاي انجام شده، آه از نهاد آدم برمي خيزد.
چهارم: بسياري از کارهايي که نمايندگان مجلس انجام مي دهند، بالضروره نيازي به راي اکثريت ندارد. نطقهاي پيش از دستور، طرح سوال از وزرا، استيضاح اعضاي دولت، ارائه طرحهاي مناسب به صحن علني، طرح تحقيق و تفحص از ارگانهاي مختلف و... جملگي اموري هستند که بدون داشتن اکثريت هم قابليت انجام دارند.
پنجم: در بررسي بسياري مسائل مرتبط با منافع ملي و مصلحت کشور آنچه بيش از گرايش سياسي نماينده مهم است، تخصص و وارديت او در موضوع مورد بررسي است. اصلاح طلبان به دليل تخصص بالاتر و ارتباطي که با مجامع علمي و دانشگاهي دارند، مي توانند در زمينه هاي اقتصادي، برنامه ريزي، سياست خارجي و... همکاران اصولگرايشان را نيز تا حدي متقاعد سازند تا رفتار مجلس را به گونه اي تنظيم کنند که از قِبَل آن بيشترين نفع عايد کشورمان شود.
ششم: با اين پنج نکته مشخص مي شود که دست اصلاح طلبان آنچنان هم که تبليغ مي شود بسته نيست و حضور هر يک نفر اصلاح طلب در صحن مجلس فرصتي مغتنم است در پيش روي همه آنهايي که به رشد و توسعه اين کشور اميد بسته اند، شعله آرزوي "فردايي بهتر براي ايران اسلامي"* را هنوز در وجود خود زنده نگه داشته و همچنان دل به "ايراني آباد، آزاد و مستقل"** سپرده اند.
هفتم: در کنار همه اين نکته ها که به کليت مجلس مربوط مي شود، بايد اين مساله را نيز مطمح نظر داشت که مسئوليت و توان يک نماينده، به صحن مجلس ختم نمي شود. منتخب مردم يک حوزه انتخابيه به وکالت از مردم آن حوزه، در حاکميت حضور دارد و پل ارتباطي مردم است با حاکمان. وي از آنجا که نماينده مردم است واجد قدرتي مي شود که به او توان مداخله موثر در امور حوزه انتخابيه اش را مي دهد و اعتباري که از راي مردم کسب مي کند، موجب مي شود که نتوان به سادگي در حوزه انتخابيه اش کاري را بر خلاف نظر او انجام داد.
براي حوزه اي مانند يزد و صدوق که تنها يک نماينده دارد، اين مساله پررنگ تر مي شود و چنانچه تنها نماينده يزد از اصلاح طلبان باشد، مديران اصولگراي يزدي ناچار مي شوند، در مديريتهايشان قدري انعطاف به خرج داده و از افراط بپرهيزند.

* يکي از شعارهاي سيد محمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري سال 76
** يکي ديگر از شعارهاي سيد محمد خاتمي در همان انتخابات

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا